جدول جو
جدول جو

معنی دار لاپ - جستجوی لغت در جدول جو

دار لاپ
تنه ی توخالی درخت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حکایت صوت آشامیدن سگ و مانند آن مایعی را، لاف لاف خوردن، رجوع به این مدخل شود، خوردن مایعی با تمام اطراف دهان
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل در 5هزارگزی شمال باختری آمل و 3 هزارگزی باختر شوسۀ آمل به محمودآباد. دشت، معتدل مرطوب، مالاریائی و دارای 170 تن سکنه است. آب آن از چشمه آغوزکنی و رود خانه هراز تأمین می شود و محصول آنجا برنج، پنبه، کنف، غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
آوای آشامیدن سگ و مانند آن مایعی را لاف لاف خوردن، لاف لاف خوردن، خوردن مایعی را با تمام اطراف دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تنه ی توخالی درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
با کلان، مرغ ماهیخوار، قره غاز
فرهنگ گویش مازندرانی
در محیطی کوچک دور زدن و متوقف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان ناتل کنار چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
حمل تنه های درخت به وسیله ی نفرات زیاد، از توابع دهستان خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
برگ درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی انگلی و همیشه سبز بر روی درخت انجیلی و ممرز
فرهنگ گویش مازندرانی
پرنده ی شکاری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان میان رود
فرهنگ گویش مازندرانی
خزه، خزه ای که روی درختان روید
فرهنگ گویش مازندرانی
شکاف وسط درخت، درختی که به صورت طولی برش خورده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
دارکوب: که یک نوع آن سبز رنگ و نوع دیگرش سیاه با سری قرمز رنگ
فرهنگ گویش مازندرانی